بخش سوم و پایانی مصاحبه سونیل شتی

بیایید در مورد برخی از قهرمانانی که با آنها کار کردید صحبت کنیم.

جکی شروف؟

قهرمان من. من او را در 14 سالگی دیدم. او مرد خوش قیافه ای هست  و اعتماد به نفس خوبی دارد. ما از بهترین دوستان شدیم. او خیلی متواضع است. چیزهای زیادی برای یادگیری از او و درمندرا وجود دارد.علاوه بر این که آن ها آدم های خوبی هستند، من همیشه انسان های خوب را می پرستم. پدرم مثال دیگری است.

آنیل کاپور

نگرش او این بود هیچ وقت مرگ را به زبان نیاور. انرژی او رقیبی برای خانواده اش بود. او چه قدر خوب خانواده اش را حفظ کرده بود.

گویندا

یکی از بهترین بازیگرانی که تا به حال دیده ایم. او فقط یک قدم انجام می دهد و قلب شما را گرم می کند.
اما من از او ناراحتم چون کم کار است، او هر روز کار نمی کند. وقتی صحبت از بازیگری می شود او خداست.

سانی دئول

مردم فقط جنبه سخت و جدی سانی را دیده اند، اما او یک آدم نرم و شیرین به معنای واقعی است. او غذای خوب را دوست دارد، خوش اخلاق است و اهل بحث نیست.

سانجی دات

او همیشه آدمی است که احساسات خود را بسیار آشکار نشان می دهد. او زیاد شوخ طبع است و گاهی می تواند مانند یک کودک 6 ساله شما را با شیطنت هایش به دردسر بیندازد. و شما در تمام دوران حرفه ای خود دیده اید که او مدام در جستجوی عشق است.

آجی دوگان

یک خیرخواه واقعی که همیشه در دنیای خودش است. توی پوست خودش خیلی راحت است. خودش را خیلی خوب نگه داشته است او به “زندگی کن و اجازه بده زندگی کنند” اعتقاد دارد. یک بازیگر درخشان. چشم هایش نیز حرف می زنند. او در هنر خود آنقدری دانش و تجربه دارد که احتمالاً همه ما روی هم رفته اینقدر نمی‌دانیم.به مهارت های مدیریتی و مالی اش حسادت می کنم. . من همیشه او و آکشی را الهام‌بخشی برای ادامه راه می‌دانستم. آکشی با دیدن چیزی بلافاصله با من تماس می گیرد. ساعت 7 صبح با من تماس می گیرد. با من تماس گرفت که بگوید آهان(پسرم) ستاره است.

آکشی کومار نفر بعدی در لیست من بود، اما در جواب قبلی به او اشاره کردید. آکشی چگونه به «هرا پری 3» بازگشت؟

او هرگز خارج از پروژه نبود. شاید بعضی چیزها برای او روشن نبود. آکشی همیشه به من می گفت که باید قسمت سوم از سری «هرا پری» را انجام دهیم. آن سری و مجموعه(هراپری)، جادویی است.

بهترین نقش شما تا به امروز؟

بایراو سینگ در Border (مرز). هر 15 آگوست و 26 ژانویه نمی توانید او را از دست بدهید.

شما درباره گوویندا صحبت کردید. حالا می خواهیم بیشتر از شما  ببینیم.

من می خواهم خیلی بیشتر فعال باشم. می خواهم در سینما باشم. مشغول ورزش باشم. من می خواهم در استارت آپ ها باشم.

من هرگز نمی توانم آن صحنه ی تو را در فیلم مرز، هنگامی که به درون معدن می روی، فراموش کنم.

قبول دارم. من هیچ وقت چنین واکنش هایی را در آن صحنه ندیده ام. آن قدر احساسات در آن فیلم وجود دارد که ما آن را از فیلم ها استخراج کرده ایم.

اگر در مورد کی.ال راهول و دختر شما Athiya صحبت نکنیم، مصاحبه ناقص خواهد بود.

من هر وقت بازی می کند مضطرب هستم. بچه من داره بازی میکنه همیشه برایش آرزوی سلامتی و خوشبختی می کنم. با نگاه کردن به چشمان او، شروع به همدردی و قدردانی از هر بازیکن کریکت کرده ام. هنگامی که فرزند شما دچار افت می شود، شما را تکان می دهد. او استاد حرفه خود است اما شما آن را مانند یک پدر می بینید. و بعد وقتی مثل ققنوس برمی خیزد.
من یک پدر مغرور هستم. Athiya خوش شانس و خوشبخت است. آهان(پسرم) خوش شانس و خوشبخت است. او از KL که بسیار آرام و محترم است یاد می گیرد.

من می دانستم که Athiya و کی.ال همدیگر را می بینند. کی ال از جایی می آید که ۳ کیلومتر با شهر من فاصله دارد. پسر مانگالورین. یک مسابقه است که در بهشت ساخته شده و شاید توسط سونیل شتی نشان داده شود.