اخباراخبار فیلم ها

بررسی فیلم میدان

با وجود علاقه‌ی شدید هند به کریکت، فیلم‌های زندگینامه ورزشی به ندرت در سینمای جریان اصلی این کشور ساخته می‌شوند. در عوض به نظر می‌رسد فیلم‌های زندگینامه‌ای درباره‌ی کشتی‌گیران و ورزشکاران دیگر از جایگاه برجسته‌تری برخوردار هستند. فیلم «میدان» به این فهرست می‌پیوندد. این فیلم دوره‌ی طلایی فوتبال هند (۱۹۵۱ تا ۱۹۷۰) را روایت می‌کند. در این مدت، هند به طور منظم هم در المپیک و هم در بازی‌های آسیایی حضور داشت و توانست عملکرد خوبی از خود نشان دهد. هند هم به نیمه نهایی رسیده بود و مدال طلای بازی های آسیایی جاکارتا را کسب کرده بود.

«میدان» بر اساس زندگی واقعی سید عبدالرحیم، معمار این دوران طلایی ساخته شده است. او موفق شد تیم ملی فوتبال هند را به سطح جهانی برساند. فیلم با پوشش شکست تیم هند از یوگسلاوی در المپیک آغاز می شود.

کارگردان آمیت شارما این سفر را به خوبی شرح داده است. او از منابع داستان سرایی برای ارائه یک تجربه مفید استفاده کرده است. او از تفسیر ورزشی برای توضیح نکات ظریف بازی استفاده می‌کند که ممکن است از توجه بیننده‌ای که به فوتبال اعتنایی می‌کند دور مانده باشد.

فیلم‌های ورزشی بر دو عنصر کلیدی تکیه می‌کنند:

  • احساس (معمولاً یک سخنرانی انگیزشی) که قبل از اوج داستان می‌آید.
  • فیلمبرداری (که شامل نماهای هیجان‌انگیز از مسابقات ورزشی می‌شود).

اوج احساسی به طرز ماهرانه ای ساخته شده و به شخصیت رحیم که به عنوان فردی محجوب به تصویر کشیده می شود وفادار می ماند.

اما فیلمبرداری می توانست بهتر باشد. شات های جذاب زیادی از لحظات ورزشی وجود ندارد. استفاده مکرر ازشات های ری اکشن افرادی که به تفسیر رادیو گوش می‌دهند تا حدودی خسته‌کننده می‌شود.

همچنین بخوانید :  وقتی از بابی دئول درباره موفقیت فیلم های جنوبی پرسیده شد.

صحنه‌آرایی و طراحی لباس‌ها با دقت زیادی بازسازی شده‌اند. بازی آجی دوگان در نقش اس. ای. رحیم (S A Rahim) باورپذیر است. به تصویر کشیدن شخصیت با اعتماد به نفس اما آرام او فوق‌العاده است.

به طور کلی، این فیلم تلاشی شجاعانه است که چالش‌هایی را که سایر ورزش‌ها در کشور با آن مواجه هستند، به بسیاری از هندی‌های عاشق کریکت نشان می‌دهد.

این فیلم شامل برخی از بهترین صحنه‌های طراحی‌شده‌ی ورزشی از زمان فیلم «چک دِ ایندیا» (محصول ۲۰۰۷) است که در آن مسابقات هاکی به تصویر کشیده شده بود.

اما نقطه ضعف اصلی «میدان» خودبزرگ‌بینی فیلم است.فیلم با 181 دقیقه زمان، به قدری در درام‌پردازی‌های خودشیفته و پیش‌روی‌های داستانی غرق شده که گویی عاشق خودستایی است. این فیلم به طرز طنزآمیزی، تمرکز را روی «من» در «میدان» می‌گذارد، در حالی که همکاری هدف نهایی این ورزش است.

در نتیجه تماشای این فیلم مانند دیدن یک ضربات پنالتی بی‌پایان است؛ حتی انتقال بین صحنه‌ها هم کند است. نمی‌شود به‌طور کل شباهت‌هایی میان «میدان» و «چک د ایندیا» پیدا نکرد. یک مربی غیرمتعارف، گروهی از تازه‌کارهای جوان را از سراسر کشور گرد هم می‌آورد. او حس وحدت را القا می‌کند و برتری «هند» را بر بنگال یا حیدرآباد تاکید می‌کند. او با دشمنی و مخالفت‌هایی از درون سیستم روبرو می‌شود.

در بسیاری از فیلم‌های زندگینامه ورزشی، تماشاگران با این فرضیه فریب می‌خورند که منبع هیجان‌انگیز داستان، به معنای روایت هیجان‌انگیز است. اما در «میدان» این افراط در کلی‌گویی است که دائماً فیلم را زمین می‌زند. فیلمنامه‌ی پر حجم، اعتمادی به زمینه‌ی داستانی فیلم ندارد.

همچنین بخوانید :  آیا فرزند بعدی آلیا بات در راه است؟

نیازی به موانع و دشمنان بیرونی زیاد نیست، چون موانع به طور ذاتی وجود دارند و نیازی به توضیح ندارند. اما این دقیقاً همان کاری است که «میدان» انجام می‌دهد. فیلم موانع را آنقدر زیاد می‌کند که دیگر چیزی برای غلبه کردن باقی نمی‌ماند، مگر اینکه توپ فوتبال یک بمب پنهان باشد یا آخرالزمان هسته‌ای در حال وقوع باشد.

بازی بازیگران به اندازه خودِ شخصیت‌ها تاثیرگذار نیست. به جز شخصیت‌های شناخته‌شده‌ی پی‌کی بانرجی، چونى گوشوامی و پیتر تانگاراج، بازیگری به زمین فوتبال محدود می‌شود. بازیگران نقش مکمل با اینکه نقش قابل قبولی ایفا می‌کنند، اما نمی‌توانند از هیاهوی کل تیم فراتر بروند.

با این حال، بزرگان هم اشتباه می‌کنند. بازی دوگان آنقدر کنترل‌شده است که به دلیل محدودیت‌های گفتار و زبان بدن او، به سختی می‌توان رحیم را به عنوان یک مربی فوتبال درک کرد. او تقریباً در بی‌احساس بودنش ناپدید می‌شود. به جز یک مورد استثنایی که در آن او از یک مهاجم برجسته پیشی می‌گیرد، هیچ پیشینه‌ای درباره‌ی عشق رحیم به فوتبال یا نشانه‌ای از مهارت‌های مدیریتی او وجود ندارد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_bye.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_good.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_negative.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_scratch.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_wacko.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_yahoo.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_cool.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_heart.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_rose.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_smile.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_whistle3.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_yes.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_cry.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_mail.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_sad.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_unsure.gif 
https://bollycity.ir/wp-content/plugins/wp-monalisa/icons/wpml_wink.gif 
 
دکمه بازگشت به بالا