مصاحبه شاهرخ خان در مورد شکست هایش و انگیزه اش برای بازگشت و فعالیت هایش در زمان وقفه 4 ساله
شاهرخ خان پس از شکست فیلم «Zero» در سال 2018، برای مدتی از سینما دور شد. طرفداران و هواداران این سوپراستار به او زمان لازم را دادند و پس از 4 سال، او با فیلم های «پاتان»، «جوان» و «دانکی» بازگشتی قدرتمندانه داشت. سوالی که اغلب در ذهن طرفدارانش ایجاد می شد این بود که سوپراستار در طول این وقفه چه می کرد، زیرا آنها نمی دانستند که آیا او بازخواهد گشت یا خیر. شاهرخ خان در مصاحبه اخیر خود با ریچارد کوئست به غیبت تقریبا 5 ساله خود در سینما و فعالیت هایش در این مدت پرداخت.
در مصاحبه، از شاهرخ خان پرسیده شد که آیا پس از شکست هایش زخمهایش را التیام می بخشید و احساس تاسف میکرد. این سوپراستار پاسخ داد: «فیلمهای بسیار شکستخوردهای داشتم و اوضاع به هیچ وجه خوب نبود. واقعا داشتم زخمهایم را التیام می بخشیدم. اما میدانید چه کاری کردم؟ یاد گرفتم که بهترین پیتزای دنیا را درست کنم. دیگر به دنبال داستانها نبودم، دیگر اشتیاق برای تعریف کردن داستان نداشتم. برای خودم یک آشپزخانه کوچک ساختم و شروع به یادگیری درست کردن پیتزا کردم. از این کار پشتکار را یاد گرفتم. چون برای درست کردن یک پیتزای گرد کامل، باید اول میلیونها پیتزای مربع شکل درست کنی.»
شاهرخ خان، که در سن 50 سالگی پرفروش ترین فیلم دوران حرفهایاش را ارائه داد، اذعان میکند که اشتباهاتی مرتکب شده است و در مصاحبهای توضیح میدهد که چه چیزی باعث بازگشت او به سینما شد.
او میگوید: « خوشحالم که خانوادهام به من نگفتند که ‘ببین، پیتزاهای تو بهتر از فیلمهایت هستند، فیلم نساز دیگر.’ خوشحالم که آنها حرفشان را برگرداندند و گفتند ‘ به خوبی پیتزاهایت، فیلمهایت هم خوب هستند.’ آنها خیلی دلگرمکننده بودند، به خصوص فرزندان و تیمم. من زیادهروی کرده بودم. خیلی نوآور شده بودم. به دنبال کمال بودم و شروع به شکست کردم. باید عالی میبودم، باید منحصر به فرد میبودم، اما باید به چیزی که مخاطب میخواست نگاه میکردم.»
شاهرخ در همان مصاحبه گفت: «من میرفتم جایی که هزاران هزار نفر برایم دست تکان میدادند، اما نمیشنیدم یا نمیفهمیدم چه انتظاری از من داشتند. بنابراین، رفتم و فیلمی درباره یک فرد کوتاهقامت ساختم، فیلمی درباره یک طرفدار دیوانه و روانپریش ساختم، اما نه، مردم فقط دوست دارند مرا در نقشهایی ببینند که امید، خوشبختی و عشق میدهم، پس بیایید برگردیم به همان.»