دنیای جاسوسی یاش راج فیلمز به ریبوت نیاز داره. این فرمول فعلی جواب نمیده

دنیای جاسوسی یاش راج فیلمز در بالیوود، در اصل قرار بود جواب هند به دنیای مارول و DC هالیوود باشه؛ یک دنیای مشترک پر از قهرمانهای بزرگتر از زندگی واقعی، کراساورهای پر زرقوبرق، و سلطهی مطلق در گیشه. همهچیز هم از فیلم Ek Tha Tiger بیشتر از ده سال پیش شروع شد و بعدش هم دنبالههای غولپیکری مثل Tiger Zinda Hai و پاتان به بازار اومدن و رکوردها رو جابجا کردن.
اما حالا این فرنچایز پرهزینه و ستارهمحور، سر یک دوراهی جدی گیر کرده. فیلم War 2 که قرار بود بعد از پاتان و تایگر 3 مثل یک ستون اصلی کل این دنیا رو به مرحله بعدی ببره، برعکس انتظارها توی گیشه لنگ زد و فروشش حسابی سؤالبرانگیز شد. همین شکست باعث شده خیلیها بپرسن:
-
آیا این فرمول جاسوسی تکراری و خستهکننده شده؟
-
آیا فاصلهی طولانی بین اکرانها باعث شده هیجان مخاطب بخوابه؟
-
و آیا این فرنچایز دیگه نمیتونه با نسل جدیدی از تماشاچیها که با محتوای جهانی و OTT بزرگ شدن، همقدم بمونه؟
کارشناسان و اهل بازار تقریباً همه یک نظر دارن: چیزی که یه زمانی مثل غولی متوقفنشدنی به نظر میرسید، الان به یک بازطراحی اساسی نیاز داره؛ از فیلمنامههای محکمتر گرفته تا آوردن چهرههای تازه و جذابتر.
آتول موهان، کارشناس بازار سینما میگه داستانهای دنیای جاسوسی دیگه تکراری شدن و مردم همهچیز رو از قبل حدس میزنن. یا قراره یکی نجات پیدا کنه، یا یه دشمن وجود داره، یا خودشون با هم درگیر میشن و همین بس. مردم دارن توی فیلمهای یونیورس جاسوسی هم همین یکنواختی رو حس میکنن. آکشای راتی هم معتقده مثل مارول و دیسی، این دنیا نیاز به یه ریبوت اساسی داره. فاصلههای طولانی بین فیلمها باعث شده مخاطبها سرد بشن و پیگیریش سخت بشه. (نمیشه بین فیلمهای یه دنیا چندین سال فاصله انداخت. اگه میخواید یه یونیورس رو پرورش بدید، باید هر سال یکی دو فیلم بیاد بیرون، درست مثل مارول و دیسی. اینجا فاصلهها انقدر زیاد بودن – بعضی وقتها ۲، ۳ یا حتی ۴ سال – که دیگه پرورش طرفدارهای وفادار برای این دنیا سخت میشه.)بهعلاوه، تکیه روی ستارههای قدیمی مثل شاهرخ و سلمان خان برای آینده جواب نمیده؛ چون ده سال دیگه هفتاد سالهن. پس باید ستارههای جوون و تازهنفس هم وارد بازی بشن تا این فرنچایز بتونه ادامه پیدا کنه.
گیریش جوهر، کارشناس سینما، میگه قالب خلاقی جهان جاسوسی باید تغییر کنه؛ چون مخاطب اصلی جوونها هستن که توی پلتفرمهای جهانی محتواهای پیچیده و مدرن میبینن. پس قصهگویی و ایدهها باید بازطراحی بشه تا برای نسل جدید همخوانی داشته باشه و قدیمی به نظر نرسه.
از طرف سینمادارها هم همون حرف شنیده میشه: فیلمنامهها باید محکمتر و جمعوجورتر باشن. ساتادیپ ساها معتقده «قطعاً به یه فیلمنامه بهتر نیاز داریم»، و ویشک چوهان هم میگه مشکل اصلی اینه که این فیلمها زیادی هالیوودی ساخته میشن و حس «دسی» (بومی و احساسی) ندارن. به نظرش سینمای هند سبک و حالوهوای خاص خودش رو داره که اینجا گم شده.
اون همچنین به یه نکتهی مهم اشاره میکنه: مارول پشتش هزاران کامیک و قصهی از پیشساخته داره، اما جهان جاسوسی یاش راج همهچیز رو از صفر میسازه. برای همین شخصیتها غریبهن و مخاطب ارتباطی باهاشون پیدا نمیکنه.
در نهایت، نظر کلی اهل بازار واضحه: این فرنچایز فقط با تکرار، فاصلههای طولانی بین فیلمها یا ستارههای قدیمی نمیتونه زنده بمونه. باید قصهگویی رو بازتنظیم کنه، فیلمنامهها رو قویتر بنویسه و ستارههای جوونتر وارد کنه؛ وگرنه خستگیای که توی War 2 دیده شد، میتونه کل جهان جاسوسی رو از پا دربیاره.