داستان و نقد فیلم Teri Baaton Mein Aisa Uljha Jiya
فیلم “Teri Baaton Mein Aise Uljha Jiya” که یک کمدی عاشقانه است و به بحث هوش مصنوعی دربرابر هوش انسانی و همچنین امکان دزدیده شدن شغلهای ما توسط ماشینها میپردازد.
اگر حوصله خواندن متن طولانی را ندارید موارد مثبت و منفی فیلم اینها هستند:
نکات قابل توجه:
- ایده نو: ترکیب ربات و عاشقانه، طنزی جذاب را خلق میکند.
- موقعیتهای طنزآمیز: زوج انسان-ربات در موقعیتهای غیرقابل پیش بینی و خندهداری قرار میگیرند.
- چرخش داستانی: در اواخر فیلم، یک چرخش بزرگ داستان را هیجانانگیزتر میکند.
نکات قابل نقد:
- شروع کند: داستان کمی دیر شروع میشود.
- صحنههای طولانی: صحنههایی که در آن خانواده آریان با سیفرا گرم میگیرند، بیش از حد طولانی هستند.
- جمعبندی عجولانه: بحث “انسان در مقابل ماشین” به نظر میرسد که عجولانه و سریع جمعبندی شده است.
آریان آگنیهوتری، مهندس رباتیک، برای کار بر روی پروژهای جدید به آمریکا سفر میکند. این پروژه تحت نظر عمه و رئیس او، اورمیلا (با بازی دیمپل کاپادیا) است. در آنجا، مدیرش، سیفرا (کریتی سانون) از او مراقبت می کند، رباتی که برنامه ریزی شده بود تا او را عاشق او کند. آریان عاشق سیفرا میشود، اما پس از کشف حقیقت، از اینکه برای آزمایش علمی مورد استفاده قرار گرفته خشمگین میشود. با این حال، او همچنان به سیفرا کشش دارد و او را به هند میآورد تا در آزمونی نهایی، یعنی “خانواده بزرگ و دیوانه هندی” (که وسواس ازدواج آریان را دارند) سربلند بیرون آید.
داستان این فیلم پیرامون این است که آیا او با این روبات عاشق میشود یا خیر؟ و آیا این عشق واقعی است یا نه؟
نویسنده و کارگردان، آمیت جوشی و آرادانا ساه، ایدهای نو، سرگرم کننده و طنزآمیز را با موقعیتی عجیب و غریب ارائه میدهند. خندههای فیلم در موقعیتهای غیرقابل پیش بینی نهفته است که زوج انسان-ربات در طول داستان با آنها روبرو میشوند. با این حال، داستان کمی زمان میبرد تا به اوج برسد و صحنههایی که در آن خانواده آریان با سیفرا گرم میگیرند، بیش از حد طولانی هستند. داستان تقریباً در اواخر فیلم پس از یک پیچش بزرگ، شتاب میگیرد.
اگرچه ایده فیلم منحصر به فرد است، داستان اغلب خود را در بند چرخشی قرار می دهد در حالی که سعی در ساخت داستان دور آن دارد. فیلم همچنین به بحث انسان در برابر ماشین می پردازد و استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی و روبات ها. این بخش از داستان به نظر میرسد که عجولانه و سریع جمعبندی شده است.
فیلم با تکیه بر واکنشهای شخصیتها، خندههای زیادی را به ارمغان میآورد. طنز فیلم نه در دیالوگها، بلکه در نحوه بیان و زمانبندی آنها نهفته است، بهویژه در تعاملات آریان با دوست و همکارش، مونتی (آشیش ورما) که نقش خود را به خوبی ایفا میکند.
جذابیت فیلم در عاشقانه بودن آن نهفته است و شاهد کاپور و کریتی سانون شیمی فوقالعادهای در کنار یکدیگر دارند. حرکات رباتیک کریتی با چهرهای بیاحساس و خندههای بهموقع او خندهدار است و او در هر صحنهای که در دنیای انسانها دچار مشکل میشود، بهخوبی از عهده آن برمیآید. شاهد کاپور بهراحتی نقش یک مرد بیادب و گرفتار در عشق را ایفا میکند. درمندرا در نقش پدربزرگ شاهد دوستداشتنی است و دیدن دیمپل کاپادیا لذتبخش است.