نقد فیلم سرکاس: همه شخصیت ها، رنگ و لعاب ها و هرج و مرج نمی توانند کمبود کمدی را جبران کنند.

امتیاز: 2 از 5
داستان cirkus: دو مجموعه از دوقلوهای همسان که در بدو تولد از هم جدا میشوند، سالها بعد در همان شهر به سر میبرند. سردرگمی و سوء تفاهمی که به وجود می آید، زندگی آن ها را به هم می زند.
بررسی cirkus: مربع A و مربع B نام دوقلوهایی است که بعداً توسط دو زوج مختلف به نام های روی (رانویر سینگ) و جوی (وارون شارما) نامگذاری شدند و آنها را به فرزندی قبول کردند. بنابراین، ناآگاهانه دستور العملی برای فاجعه و سردرگمی ایجاد می شود که وقتی این چهار پسر بزرگ شوند و با یکدیگر برخورد کنند، مشخص می شود.این دقیقا داستان یک خطی (اگر بتوانیم آن را اینطور بنامیم) که قرار است کمدی اشتباهات باشد اما بطرز شدیدی در اجزاء ضعیف است.
سیرکاس در تپه های سرسبز و زیبای ooty فیلمبرداری (ظبط)شده و با دقت ساخته شده
قطعات رنگارنگ و غیر واقعی که شبیه یک پارک تفریحی است.سیرکاس در اواخر دهه 60یا اوایل دهه 70 ساخته شده است.بسیاری از اشخاص کلاسیک بالیوود در هر فرصتی در پشت صحنه ظاهر میشوند و تنها چیزی که پرسروصدا تر از لباس دیروز بازیگران هست بازی آنهاست. این یک کمدی تمام عیار است، اما مشکل این نیست، زیرا بالیوود چندین فیلم در این ژانر دیده است که تماشاگران را به هیجان آورده است همچنین شامل چند فیلم از روهیت شتی باثبات است.
در مجموع، به سختی یک یا دو صحنه موفق میشوند نوع خندهای را که ما در یک فیلم روهیت شتی تجربه میکنیم، برانگیزد. به عنوان مثال، روی قهرمان ما در برابر شوکهای ولتاژ بالا مصون است و عملکرد نمایشی او در «سیرک جوبیلی» او این است که بهطور چشمگیری باعث میشود دو سیم دارای جریان الکتریکی را بدون کمک دیگران لمس کند اما هر بار که او این کار را انجام میدهد، judwaa bhai او و هر کسی که او را لمس میکند، یک شوک الکتریکی عظیم را تجربه میکند. پس از پایان کار همه چیز برای او خوب است. اگر بتوانید از این موضوع بگذرید، شاید در ادامه داستان که شامل کاریکاتورها، بازیگران با سطح بالا که در شخصیت های کلیشه ای محو و تلف شده اند، دیالوگ های غیر خنده دار و موقعیت هایی است که به معنای واقعی کلمه به جایی نمی رسند، اندکی ناراحتی کمتری خواهید داشت. فیلمنامه هیچ چیز تازه ای از لحاظ کمدی و ضربات پانچ ارائه نمی دهد و از تکرار مذبوحانه رنج می برد.
رانویر سینگ سعی میکند در به تصویر کشیدن هر دو شخصیت خود بهترین کار را انجام دهد، اما متأسفانه هر دو بخش فاقد اعتقاد کافی هستند. همکاری دیپیکا پادوکون در پروژه «Current Lage Re» به عنوان نقش فرعی، تنها نقطه قوت آن بود. لحظات خندهداری که توسط وارون شارما خلق شد، بطرز بیرحمانهای نادیده گرفته شد (حیف شد). و در نهایت، جانی لیور همیشه قابل اعتماد (در نقش پولسون بای) است که خندههای ارگانیک بسیار مورد نیاز را به ارمغان بیاورد. کمدین “آس” در چند دقیقه ای که از فیلم برداری آن می گذرد، نسبت به کل بازیگران، لحظات جذاب تری خلق می کند. پوجا هگده در نقش غم انگیزش مالا، همسر روی، بازی درخشانی را ارائه می کند. ژاکلین فرناندز وارد عمل می شود تا به عنوان دوست دختر روی، ضریب جذابیت را اضافه کند و این کار را انجام می دهد. و در نهایت،انتخاب بسیار قابل اطمینان است ، سانجی میشرا یک بار دیگر یکی را برای تیم در نقشی که خندهدار نیست، انتخاب میکند، اما بازیگر از کمبود نوشته (متن) داستان را سرهم میکند. ، که مشکل تکراری این شلوغ کاری بی مزه است.